« هوالرئوف »
در کوچه بود که نازل شد
سوره ی عشق
و مادر
اولین آیات را
تلاوت کرد ؛
کبود... آهسته...شـ ــکـ ـسـ ـتـ ـه...
و در کربلا ، تفسیر شد
رسا....سرخ...بالای نیزه...
و چوب خیزران شرمگین
شان نزول عشق
که تشت زر نبود !
***
دوره جاهلیت ؟...نه !
عهد خدعه بود بود و آتش و ریسمان
که مولا مبعوث شد
سوره صبر را
تلاوت کند
خار در چشم...
استخوان در گلو...
دست بسته...
و اکنون
بازعهدخدعه است و آتش و ریسمان
و رسالت به دوش توست
" استعینوا بالصبر و الصلاة "
آیه های صبوری را
تفسیر کن
استعینوا بالصلاة
بانو !
نمازی نـ ـشـ ـسـ ـتـ ـهـ...!:(
_____________
هی ...نوشت 1 :شأن نزول عشق که تشت زر نبود
هی...نوشت 2: و شأن نزول تو ، کنج خرابه !
هی...نوشت 3 :امان از دل زینب...:(